بسم الله الرحمن الرحیم-نظریا ت شخصی است- چند دقیقه پیش درسایت مکرم ومعزز ودل چسب ومنور القلب ولایت بحثی درباره دو بزرگوار شد- یکی ایت الله سنگلجی ودوم جناب ابولفضل برقعی رحمت الله علیهما- هردوجناب اول شخصیهای بارز بودند- ولی به سمت وهابیت مخفی پیش رفتند- سنگلج جای عقب افتاده تهران بود ولی محل مومنین بود چند تا اطاق داشت برای ازدواج موقت انجا یکی دوتا مسافرخانه داشت که بیشتر سربازها که مرخصی میگرفتند به انجابرای ازدواج موقت میرفتند ویک ارادتبرای علماقایل بودندکه ازروستا چیزی هابرای انهامیاوردند- نهاب داشتند نه برق نه جاده اسفالته وغیره وجمعیت زیاد-- زمان عباسینمداوم تبلیغات انها بشدت عمل میکرد مخصوصا نزدیک هارون الرشید وغیره وفتنه بود ومردم رابخوبی فریب میداد- امام صادق علیه السلام فرمودند شما اول منچند جور فتوامیدهم وبعضی ازانهاموافق فتوای عباسیا ن است-شما یک جنگ زرگری را بیاندازید یافتوای من بافتوا حضرتعلی علیه السلاماختلاف دارد روی انه مجنگ راه زرگری راه بیاندازید این ها کم عقل هستند درمخالف بامنباگروهایمتضادهمبستگی پیدامیکنند وان فتنه خاموش میشود-این دوبزرگوار چنین کردند-حال درست فکرکردندیا مردم نکردند مسئله بایدموردبحث واقع شود رضاشاه یک ژندارمری انجا درست کرد وپسازمدتی چند طلبه وشخصیت مذهی ترورشد وجسدانها درخیابان صبح هویدا شد مردم فراراز سنگلج راشروع کردند بعضی هااز مراجع کهانجابودند بکارخود ادامه میدادند ایشان یکدفعه زد زیر تمام اصول مهم اسلام که تاحدزیادمشترک شیعه وسنی بود وبعدا فهمیدندموافق وهابیت استمعلوم میشود به رضاشاه گفته بودند وهابیت وبهایت راگسترش بده ایشان شروع کردند جنابسنگلجی بهمکه میرود یک وهبی به میگیود شیعه وسنی معتقداست که انگتر درزق وجول گیر از ح.ادث موثر است اینیکسنگ است برادران شیعه انگشتر در دست راست میکردند وبر ادران سنی دردستچب وائمه اطهار علیهم السلام درتمام انگشتان- ایشان بلافاصله انگشتر از انگشت ارج کرد ودرزیرخاک مدفون کرد-رضا شاه بعداز ایشان دلویی کرد جاده کشید .برق کشید واب کشید ایجاد امنیت کرد مردم برگشتند وایشان هم ضد بسیاراز موضعات شد ودرب خانه رابست وکسی را راه نمیداد جناب ایت الله برقعی رحمت الله علیه هم همینطومنزل جناب مرحوم دکتر عباس یمین الشریف برایافوت مادرش جلسه ختم داشت ومن منزل دای یبودن تا تجریش خیل راهبو وقتیکهانجا رسیدم سخنرابنی ایشان تمام شدهبود وایشان بیانمیکرد غرب درتوحید دربعضی جا جلوتراز ما است ولی نمیشودگفت وبعضی مسائل تاحدی بخوبی درک کردند نمیشودگفت مگر منزلی مانندشما ایشان دراشراف وتحصیل کرده بسیارمحبوب بود- مثلا انقلاب رسفید تاحید مانندقیام امام حسین علیه السلام است ایشان رفت یک جنابی استاددانشگاه بود وملاک بود فرمودندمن یارغار ایشان بودم زنگ زدن یک خانم بسیارمتشخص امد ویک لیوان شربداشت وگفت مقداری از این رابخورید ویک دعابکنید ومن پرسیدم بای چهمیخوایهد گفت برایکبیمار کهوضعاش بسیارسخت است من گفتم بنظرشماموثر است گفت خیلی ها شفاپیدا کردند بعدفهمیدم ان مریض شفا پیدا کرد- یک رو ز درخیابان بودم- یکجناب منرادید گفت فلانی میدانید چه برسر ایشان امده است کتابی نوشته دتنشچویان ومردم اوراهرجاببیندسنگ باران میکنند من کمی ملاحظه میکنم-